English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2096 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overdrafts U اضافه برداشت
overdraft U اضافه برداشت
overdraw U اضافه برداشت کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
Do I have to pay a supplement? U آیا من چیزی اضافه باید پرداخت کنم؟
money order U دستور پرداخت
money orders U دستور پرداخت
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
payment stopped U دستور عدم پرداخت
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
stop payment U دستور عدم پرداخت چک به بانک
hierarchy of claims U اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
joins U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
poke U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poking U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poked U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
pokes U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
impression U برداشت
offtake U برداشت
impressions U برداشت
removal U برداشت
acceptance U برداشت
acceptances U برداشت
land surveying U برداشت
takings U برداشت
draw off U برداشت
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
impressionistic U برداشت گرایانه
impressionists U برداشت گرای
special drawing right U حق برداشت مخصوص
impressionist U برداشت گرای
impressionistic U برداشت گذار
dual impression U برداشت دوگانه
draw off U بده برداشت
withdraws U برداشت از حساب
approaches U برداشت روش
approached U برداشت روش
approach U برداشت روش
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
withdraw U برداشت از حساب
withdrawal warrant U مجوز برداشت
first impression U برداشت نخستین
metal removal U برداشت براده
make a copy of U سواد برداشت
removal of chips U برداشت براده
take off divisor U مقسم برداشت اب
under ground survey U برداشت زیرزمینی
removal of cinder U برداشت تفاله
removal of phosphorus U برداشت فسفر
stripping U برداشت لایه رو
removes U برداشت کردن
remove U برداشت کردن
removing U برداشت کردن
removal of slag U برداشت سرباره
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
safe yield U بده قابل برداشت
cropper U برداشت کننده محصول
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
handpick U برداشت محصول با دست
net U برداشت خالص کردن
nett U برداشت خالص کردن
nets U برداشت خالص کردن
the timber warped U تیر تاب برداشت
target U نقطه برداشت یا قرائت
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
targets U نقطه برداشت یا قرائت
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
forbore U دست برداشت امتناع کرد
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
extra- U اضافه
in a. to U به اضافه
increscent U اضافه
excess U اضافه
augmentation U اضافه
extras U اضافه
surpluses U اضافه
excesses U اضافه
extra U اضافه
overplus U اضافه
increase U اضافه
plussage U اضافه
plusage U اضافه
spare U اضافه
addition U اضافه
extra <adj.> U اضافه
special <adj.> U اضافه
surplus U اضافه
in addition to <prep.> U به اضافه
additions U اضافه
increases U اضافه
spared U اضافه
increased U اضافه
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
besides <adv.> U اضافه بر این
overshooting U اضافه جهش
budget surplus U اضافه بودجه
add U اضافه کردن
append U اضافه کردن
subjoin U اضافه کردن
aside from that <adv.> U اضافه بر این
overproduction U اضافه تولید
exeed U اضافه شدن از
excess price U اضافه قیمت
salary increase U اضافه حقوق
confession and avoidance U به ان اضافه میکند
genitive U حالت اضافه
overcharging U اضافه هزینه
additionally <adv.> U اضافه بر این
also [moreover] <adv.> U اضافه بر این
excess luggage U اضافه بار
added U اضافه شده
superimposable U قابل اضافه
adds U اضافه کردن
overloading U بارگذاری اضافه
overloading U اضافه بارگذاری
overloading U اضافه بار
Recent search history Forum search
2New Format
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1در مورد فعلهای مجهول
2تعریف فونتیک چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com